حرف دل خیلی ها







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





 

نمی دانم من دیر رسیدم یا تو زود رفتی !!!

هر چه بود همین بود ،نه دروغ بود و نه خیال ...

هر چه بود باریدن باران بود و خیال سبک شدن

این بغض رویا را در واقعیت حل کردن و نوشیدن جرعه ای بی تابی

دل بستن به نگاهی بارانی و صدایی صبور

مسخ دستانی که همیشه داغ بود از بودن

هر چه بود داشتن نگاهت بود و باز هم دلتنگی هر چه بود همین بود...

تومی دانی چه شد که من ماندم واین همه سکوت ؟

تومی دانی چه شد که من ماندم واین همه دلتنگی ؟

تومی دانی که چه شد که من ماندم واین همه سرگردانی ؟

تو می دانی چراهرچه این نگاه می بارد ،این بغض سبک نمی شود ؟!

چقدر گفتم این همه بی نشان شدن دلتنگ ترم می کند؟

چقدر گفتم اینهمه زمزمه نبودن بی تاب ترم می کند؟

من گفتم اما تو باور نکردی دلتنگ تر شدم ...

بی تاب تر شدم ...

بعد هم من ماندم و خودم!

من ماندم واین همه فراموشیه گاه و بیگاهی که به نگاهت چنگ می اندازد

من ماندم و ... بگذریم !

نمی دانم چرا همیشه برای گرفتن سهممان دیر می رسیم !

همیشه وقتی می رسیم که دیگر هیچ نمانده جز حسرت !

نمی دانم من دیر رسیدم یا تو زود رفتی !

باورت می شود قصه تمام شده باشد

و تو مانده باشی ویک دنیا بی خیالی سرد که تن لرزان خیالت را رنجور کند

تو مانده باشی و یک دنیا توجیه ؟

تو مانده باشی و یک دنیا دروغ

تو مانده باشی و یک دنیا خیالات پوچ

باورت می شود قصه تمام شده باشد و تو مانده باشی و هیچ ؟

باورت شود! قصه تمام شد!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط Â♏ĪRÂĿĪ در 13:40 | |